در سیر و سلوک تنبلی راه ندارد
فقط او
همان طور که پایان شب سیه سپید است، چون آدمی از شب طبیعت به در رفت و از ظلمت تن رهایی یافت، به عالم نور می رسد و ربّ الفلق (پروردگار سپیده دم. اشاره به آیه ی شریفه ی «قُل أعُوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ»)،تاریکی را به نور می کشاند.
خوشا به حال آن که جز او به کسی توجّه ندارد، سر جز به پیشگاه او نمی نهد، و خوردن، نوشیدن، حرف زدن و سکوت او جز برای خدا نیست.
(علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، دستورالعمل های اخلاقی و سیر و سلوک، ص34)
در سیر و سلوک تنبلی راه ندارد
بدان که هر کس در سیر و سلوک الی الله تنبلی کند، سستی بر خود روا داشته است که کم ترین آه حسرتش، برترین زبانه ی آتش دوزخ است.
اگر آقا بیدار شد، باید به فکر درمان دردهایش باشد، که وقتی نمانده است و ابد در پیش است. شست و شو لازم است و گفت و گو می باید. هیچ کس جز خداوند ارحم الرّاحمین و اولیای وی به آقا مهربان تر نیست، حتّی از خود او به او.
پیر و جوان روزگار ما شکار دنیا شده اند؛ یعنی دنیا زده اند. جوان گوید تا پیر شوم ...، پیر هم که سرمایه به رایگان از کف داده است و در جوانی کاری نکرده است، در پیری هم از او کاری نیاید، که پیر پیر است گرچه شیر بود.
نظر شما در توحید باید خیلی بلند باشد که توحید فقط یکی گفتن نیست، بلکه یکی دیدن است. بکوش تا درجه درجه به «علم الیقین» بلکه به «عین الیقین» بلکه به «حقّ الیقین» برسی و بیابی که فقط اوست و اوست.
(علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، دستورالعمل های اخلاقی و سیر و سلوک، ص36)و(مناسک حج، علاّمه حسن زاده ی آملی حفظه الله، ص 87 – 89)